در این مقاله به بررسی ویژگی شخصیت های دارای استرس میپردازیم.احساس فشار و تنش روانی، رایج ترین تعریفی است که از استرس ارائه شده است. درباره منبع استرس باید گفت هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند عامل استرس زا نامیده می شود و منبع استرس است. در واقع استرس هم تابعی از محیط است و هم تابعی از فرد است. تابعی از محیط است زیرا که در بستر محیط شکل میگیرد و تابعی از فرد است زیرا از ادراک فرد عبور می کند، همان طور که ممکن است رویدادی برای یک فرد استرس زا تلقی شود و برای فردی دیگر اینگونه نباشد. بنابراین استرس نتیجه ادراک فرد است که با توجه به شخصیت هر فرد این ادراک متفاوت است. به همین دلیل بین شخصیت و استرس ادراک شده رابطه وجود دارد.
تجربه فشار روانی یکی از رایج ترین تجربیاتی است که ما در طول زندگی روزمره خود داریم. این فشار روانی که ممکن است نامش بار منفی برای همه داشته باشد در سطوح مختلفی ادراک می شود. همین امر باعث شده که هم به عامل محرک بشر برای رسیدن به موفقیت تبدیل شود و هم مانعی برای افراد برای رسیدن به موفقیت باشد.
اتفاقات کوچک زندگی مانند: رفتن به محل کار، گیرافتادن در ترافیک، برنامه ریزی برای رفتن به یک قرار مهم، خرید کردن برای یک مهمانی و یا رفتن به فرودگاه برای استقبال از یک آشنا و … میزانی از استرس و فشار روانی را در ما ایجاد می کند که باعث می شود ما تلاش کنیم که به موقع به محل کار برسیم، زمانی حرکت کنیم که در ترافیک نمانیم، وقتمان را طوری تنظیم کنیم که به موقع به قرارمان برسیم، یا خرید مناسبی برای مهمانی انجام دهیم و به موقع به فرودگاه برسیم. این میزان از استرس، مثبت ارزیابی می شود، زیرا نه تنها مانعی برای افرا ایجاد نمی کند بلکه محرکی است برای افراد تا عملکرد بهتری داشته باشند.
پس می توان گفت ما همواره میزانی از تنش و فشار را تجربه می کنیم. اما چه زمانی استرس منفی و آسیب زا تلقی می شود؟
اگر میزان فشار و تنشی که فرد در امور روزمره یا حتی رویدادهای خاص زندگی تجربه می کند به حدی باشد که فرد احساس کند از تحملش خارج است و عملکردش در زندگی روزمره را برای مدت طولانی تحت تأثیر منفی خود قرار دهد، منفی ارزیابی شده و باید مورد بررسی قرار گیرد.
در نتیجه ی ادراک شناختی فرد از تنش مغز احساس خطر کرده و ارگانهای بدن را برای مقابله و رهایی از تنش بسیج می کند. پژوهش های متعددی نشان داده که استرس با شاخص های فیزیولوژیکی مانند فشار خون وضربان قلب ارتباط دارد. پس می توان نتیجه گرفت که تحمل تنش و فشار روانی در مدت زمان طولانی می تواند آسیب های جسمی جدی را درپی داشته باشد.
حالا این سؤال مطرح می شود که چه مقدار از فشار روانی که ما تجربه می کنیم نتیجه ادراک ماست و چه مقدار آن معلول محیط است؟
پیچیدگی هایی که محیط دارد باعث شده که همواره ما میزانی از استرس را تجربه کنیم اما بخش اعظم فشاری که ما تجربه می کنیم ادراکی است. یعنی در نتیجه برداشت و تفسیر ما از رویدادها و پدیده های محیطی است. در واقع رویدادها برای به تجربه درآمدن باید از فیلتر ادراکی هر فردی عبور کنند. در نتیجه این ادراک واکنش های فیزیولوژیکی در بدن ما روی می دهد. یعنی ما استرس را هم در ذهن خود و هم در بدن خود تجربه می کنیم.
از آنجایی که فشار روانی ابتدا باید از محیط ادراک شود تا بدن به آن واکنش نشان دهد، می توان با تغییر شناخت و ادراک، فشار محیط را تعدیل و کنترل کرد.
ویژگی شخصیت های دارای استرس
رابطه استرس با شخصیت در پژوهش های متعددی مورد بررسی قرار گرفته است. و در همه این پژوهش ها بین ویژگی های شخصیتی افراد و میزان استرسی که تجربه می کنند رابطه مثبتی وجود داشته است.
در واقع ویژگی های شخصیتی مانند چارچوبی برای ادراک ما عمل می کنند و به تجربیات ما جهت می دهند. و گاهی اوقات نوع تجربیات ما را تعیین می کنند.
افرادی که باورهای منفی نسبت به دنیا و اطرافیان خود دارند حوادث منفی و استرس زای بیشتری را تجربه می کنند.در واقع می توان گفت آنها به استقبال حوادث منفی می روند. و شاید بتوان گفت نگاه منفی بینانه آنها رویدادها را از آن میزانی که هستند منفی تر و تلخ تر ادراک می کند.
همچنین افرادی که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند و برای انجام کارها احساس توانمندی کمی دارند نیز بیشتر در معرض استرس قرار دارند. زیرا مدام با این فکر که از پس انجام کارها بر نمی آیند دست به گریبانند. و ناکامی که در نتیجه عدم موفقیت در انجام کارها تجربه می کنند به فشار روانی آنها در امور آینده دامن می زند.
یک گروه دیگر از افراد که تنش روانی زیادی را تحمل می کنند، افرادی با ویژگی شخصیتی کمال گرایی هستند. تمایل شدید به کامل و بدون نقص انجام شدن کارها و امور باعث می شود فرد برای دست یابی به این هدف استرس بیشتری را تحمل کند.
افرادی که دارای مرکز کنترل بیرونی هستند نیز جزء گروه در معرض فشار روانی هستند. مرکز کنترل اشاره به برداشت افراد از میزان تسلطشان بر امور زندگی خود دارد. افرادی که دارای مرکز کنترل بیرونی هستند بر این باورند که زندگی شان در کنترل خودشان نیست و دیگران مانند صاحب منصبان و تقدیر و سرنوشت زندگی آنها را کنترل می کند و خودشان توانایی ایجاد تغییر در زندگی را ندارند. در نتیجه ناکامی هایی که تجربه می کنند و عدم توانمندی که در انجام موفقیت آمیز امور دارند فشار زیادی بر آنها وارد می کند. این افراد همواره برخورد منفعلانه ای را با رویدادهای استرس زا دارند.
افراد فاقد ویژگی شخصیت های دارای استرس
افرادی که نگاه مثبتی به زندگی دارند و ویژگی شخصیت های دارای استرس و دارای مرکز کنترل درونی و سخت کوش هستند، در کنار اینکه نسبت به آنچه انجام می دهند بسیار متعهدند و خود را وقف رسیدن به هدف خود می کنند، این احساس مثبت را دارند که بر اوضاع مسلط هستند و خودشان تعیین کننده هستند.آنها تغییرات زندگی و چالش های پیش رو را فرصتی برای رشد و پیشرفت می دانند نه محدودیت و تهدید. این افراد در برخورد با موقعیت ها به جای کنار کشیدن و برخورد منفعلانه با آن درگیر می شوند. این افراد استرس را به شکل مثبتی تجربه می کنند که به آنها برای اقدام و عمل انگیزه می دهد.
فردی که به توانایی های خود برای مقابله با شرایط باور دارد، در برخورد با شرایط استرس زا از راهبرد های فعالانه استفاده می کند نه راهبردهایی که منفعلانه بوده و نشانه ضعف فرد است.
نتیجه میگیریم که:
با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت که استرس و فشار روانی بیشتر زاده ادارک ما می باشد. خود این امر قدرت تأثیر گذاری ما بر شرایط زندگی مان را افزایش می دهد. برای رشد و توسعه فردی نیز یکی از فاکتور های تعیین کننده توانایی در مدیریت استرس است. اینکه ما بتوانیم استرس خود را به گونه ای مدیریت کنیم که در خدمت ما باشد و انگیزه بخش ما برای رسیدن به اهدافمان باشد. پس اگر به جای تغییر شرایط محیطی که کاری بیهوده و طاقت فرساست به دنبال مدیریت هیجان ها و فشارهای روانی خود باشیم احساس بهتری خواهیم داشت.