دسته‌بندی نشده

ماهیت هوش اخلاقی در کودکان و ضرورت پرورش آن

با توجه به اینکه هوش اخلاقی به معنی تشخیص درست از نادرست افراد در تعاملات اجتماعی و در برخورد با موقعیت های مختلف زندگی است؛ تقویت هوش اخلاقی در کودکان می تواند اثرات قابل توجه و ویژه ای در روابط بین فردی افراد داشته باشد. شاید به همین خاطر است که همه ادیان و مذاهب بر اهمیت اخلاق در سعادت و سلامت انسان تأکید دارند و در اهمیت این هوش می توان به حدیثی از پیامبر اسلام اشاره کرد که فرمودند: من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را زنده کنم.

پرورش هوش اخلاقی در کودکان:

با تمام این توضیحات مهمترین و جذاب ترین نکته در مورد هوش اخلاقی این موضوع است که این هوش به طور کامل آموختنی است و می توان آن را در کودکان پرورش داد. حالا ممکن است این سوال مطرح شود که بهترین زمان برای آموزش این هوش به کودک چه زمانی است؟ بهترین زمان برای آموزش کودک از بدو تولد تا نوجوانی است و تعلل کردن موجب ضعف کودکان در این مورد می شود و آن ها را با مشکل مواجه می کند، زیرا پدر و مادر همیشه نمی توانند در کنار فرزند خود باشند و این کودک است که وقتی وارد جامعه می شود باید بتواند درست را از غلط تشخیص دهد و بر اساس این ارزیابی بتواند تصمیم های مهم زندگی خود را اتخاذ کند.

هفت اصل هوش اخلاقی:

هوش اخلاقی در کودکان شامل هفت اصل اخلاقی است که به افراد کمک می کند هنگام رویارویی با چالش های اخلاقی زندگی بتوانند از آن ها عبور کنند. در واقع این اصول استاندارد های اخلاقی را در اختیار فرد قرار می دهد.

  • اصل اول: همدلی

همدلی عاطفه اخلاقی قدرتمندی است که به فرد کمک می کند تا بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و نسبت به آنها و درد ها و مشکلاتشان بی تفاوت نباشد. یعنی می تواند احساسات و نگرانی های دیگران را درک کند. در واقع به غیر از نیاز های خودش به نیاز های دیگران هم توجه می کند، نسبت به آنها حساس است. کسانی که احساس همدلی بالایی دارند – چون درد را درک می کنند- به شکلی رفتار نمی کنند که باعث آزار و اذیت دیگران شود. به عبارت دیگر همدلی مانند یک اهرم فشار عمل می کند که فرد را وادار می کند که به سمت رفتار های درست حرکت کند.

  • اصل دوم: وجدان

وجدان ندای درونی بالقوه ای است که به کودک در تصمیم گیری درباره درست و نادرست بودن امور کمک می کند و وقتی دچار خطا و اشتباهی می شود با ایجاد احساس عذاب وجدان به فرد هشدار می دهد که دارد از مسیر درست منحرف می شود. در واقع در مسیر زندگی فرد وجدان مانند چراغ خطر عمل می کند، همچنین وجدان سنگ بنا و زیر بنای پرورش صفات اخلاقی مانند صداقت و مسئولیت پذیری است.

  • اصل سوم: خویشتنداری

خویشتنداری به معنی تفکر و مهار احساسات وامیال در هنگام واکنش یا تصمیم گیری است با پرورش این اصل کودک یاد میگیرد قبل از انجام هرکار یا تصمیمی به جای اینکه عجولانه رفتار کند؛ بتواند به درستی فکر کند و لذت هایش را به تعویق بی اندازد تا به هدف هایش دست یابد. اینکه بتواند لذتهای آنی و موفقیت های کوتاه مدت را مهار کند تا به هدف نهایی و لذت بزرگی که برای آن برنامه ریزی کرده است برسد.

  • اصل چهارم: احترام

احترام یعنی فرد علاوه بر احساسات و هیجانات و حقوق خودش؛ به حقوق، احساسات و هیجان های دیگران نیز توجه می کند و برای آنها ارزش و احترام قائل است در واقع همان نکته طلایی که: با دیگران همانگونه رفتار کن که دوست داری دیگران با تو رفتار کنند در این اصل تجلی می یابد. پرورش این اصل می تواند زیربنایی برای پیشگیری از خشونت، تجاوز به حقوق دیگران ، بی عدالتی و بسیاری از رفتار های مخرب در بزرگسالی و آینده کودک باشد.

  • اصل پنجم: مهربانی

این اصل به این نکته اشاره دارد که کودک یاد بگیرد به جای توجه صرف به نیازها و خواسته های خودش و برآورده کردن آنها به شکلی خودخواهانه به نیازها و خواسته های دیگران هم توجه کند و به کمک برای برآورده شدن آنها علاقه نشان دهد. شاید بتوان گفت این اصل همان چیزی است که آدلر آن را علاقه اجتماعی نامید و تأکید داشت که کلید سلامت روان در افراد رشد علاقه اجتماعی است و از آن به عنوان یک معیار برای رسیدن بیماران به سلامتی استفاده می کرد. توجه کردن به دیگران و مدافع حقوق آنها بودن باعث می شود کودک هیچ وقت به فکر آزار و اذیت دیگران و تجاوز کردن به حقوق دیگران نیفتد.

  • اصل ششم: تحمل و بردباری

پرورش این اصل به کودک کمک می کند با بردباری و آرامش با دیگران رفتار کند. در دنیایی که محرک های زیادی برای برانگیختن خشم و بروز پرخاشگری وجود دارد؛ تحمل و بردباری باعث می شود که فرد بتواند خشم خود را کنترل کند. محیط های شغلی نیز یکی دیگر از محیط هایی است که نیاز به تحمل و بردباری زیادی دارد و اگر فرد مجهز به این اصل از هوش اخلاقی نباشد مطمئناً با مشکلات زیادی روبه رو خواهد شد. در واقع والدین با پرورش این اصل از هوش اخلاقی در کودکان شان می توانند آنها را در مسیر توسعه مهارت های فردی هدایت کنند.

  • اصل هفتم: انصاف

وقتی این اصل در کودک پرورش یابد او یاد میگیرد با هرکس فارغ از جنسیت، قومیت، زبان، نژاد و رنگ پوست با احترام و انصاف رفتار کند و هیچ عاملی باعث ایجاد تبعیض بین دیگران در رفتار با آن ها نمی شود و به جای اینکه متعصبانه و با پیش داوری تصمیم گیری کند؛ می تواند بر پایه انصاف تصمیمات عاقلانه تری اتخاذ کند. با پرورش این اصل فرد می توان نسبت به افراد گوناگون صرف نظر از عقاید و رفتارهای متفاوتی که دارند عکس العملی مبتنی بر پذیرش داشته باشد.

 

نتیجه گیری

خانواده اولین مکان و امن ترین مکانی است که کودک در آن رشد می کند و از دریچه ای که در بستر خانواده شکل می گیرد دنیا را تماشا می کند و راه ارتباطی او با دنیا و اطرافیان از خانواده آغاز می شود. خانواده ای که از ابتدا به ارزش های اخلاقی پایبند باشد و این ارزش ها را به فرزندش آموزش دهد اصول اخلاقی در کودک درونی می شود و فرد استاندارد های اخلاقی برای رفتار کردن دارد. و دارای یک مسیر و جهت مشخص است و می داند در مسیر رسیدن به اهدافش اصولی وجود دارد که باید آنها را رعایت کند و خط قرمز هایی هست که نباید از آنها عبور کند.

 

 

نگارنده: آمنه کشاورز، کارشناس ارشد مشاوره

امتیاز دهید

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *