آیا می دانستید یکی از مسائلی که نوجوانان را دچار سردرگمی و عصبانیت می کند، همین تناقضات، عدم پیگیری و جدی بودن و عمل نکردن به حرف هایی است که مادر و پدر ها می زنند.معمولاً چنین رفتارهایی سبب می شود که نوجوانان کمتر روی حرف مادر و پدر خود حساب باز کنند و برای گفته های آنها ارزشی قائل شوند. در این مقاله قصد دارم به این موضوع بپردازم که بعضی از مادر و پدرها که فرزند نوجوان در منزل خود دارند؛ ندانسته و ناآگاهانه رفتارهایی را انجام می دهند که در یک کلام بخواهم بگویم نشان دهنده “ضعف در نقش والدگری با نوجوان خود دارند”. در واقع انجام این رفتارها نه تنها باعث شکل گیری مشکل در رابطه با فرزندان خود می شوند، بلکه سبب می شود که حال خود والدین هم از این رفتارهایی که انجام می دهند خوب نباشد؛ حتی در مواردی خود را سرزنش نیز بکنند.
نقش مادر و پدر در دروان نوجوانی:
اولین رفتار اشتباهی که مادر و پدرها ممکنه از خودشان نشان دهند این است که در تهدید یا تشویق های خود زیاده روی کنند، مثلاً اینکه “پاتو از خونه بذاری بیرون قلم پاتو میشکونم” یا ” اگه بچه خوبی نباشی میرم و پشت سرم هم نگاه نمی کنم” و ….
این رفتارها نه تنها نوجوانان را نسبت به عدم جدیت گفته های مادر و پدر آگاه می کند حتی کودکان نیز سرانجام متوجه عدم جدیت والدین در انجام این گفته ها می شوند. به ویژه اینکه گفتن این عبارات از طرف والدین زمانی صورت می گیرد که با خشم و جدیت زیاد این حرف را زده اند اما علائمی از اجرای این گفته ها در آینده وجود ندارد. بگذارید این گونه به شما بگویم که غلو کردن نه تنها باعث اصلاح رفتار فرزند شما نمی شود، بلکه با ادامه دادن به این رفتار باعث کناره گیری فرزندانتان از خودتان می شوید.
دومین رفتار اشتباه که از والدین سر می زند اغراق کردن است مثل : “تو هیچ وقت یاد نمیگیری چطور صحبت کنی” و یا نمونه هایی از این نوع جملات که نه تنها بار تحقیر آمیز دارند، بلکه نکته مهمی که در این موضوع وجود دارد و نباید نسبت به آن بی توجه بود؛ اغراقی است که مادر و پدر ها در گفته های خود به کار می برنند. بیان این گونه عبارات (مخصوصاً در مورد چیزهایی باشد نوجوان هیچگاه نمی تواند انجام دهد) سبب می شود خود والدین بیشتر دچار عذاب وجدان شوند و به دنبال جبران گفته های خود برآیند.
تغییر در رفتار و واکنش های نامناسب والدین به پرورش فرزندانشان، آسیب شدیدی را به آنها وارد می کنند. خیلی اوقات پیش آمده که به فرزندانتان قول هایی داده اید که هرگز به آنها عمل نکرده اید، مثل سفر یا گردش آخر هفته خریدن یک جایزه یا …. که به دلایل گوناگون ( مانند گفتن این عبارت “کار دارم” ) به آنها عمل نکرده اید. اتفاق بدتری که در خانواده ها رخ می دهد این است که فرزندان یاد می گیرند با لجبازی، داد و بی داد و گله و شکایت به خواسته های خود برسند و می آموزند که با این رفتارها می توانند نظر والدین شان را جلب کنند.
رفتار اشتباه دیگری که مادر و پدر ها با نوجوان خود انجام می دهند، عدم پیگیری خواسته های خود از فرزندان شان است. بدین معناست که از فرزندان خود خواسته ای داشته اید و آن را مطرح کرده اید اما پیگیر انجام یا عدم انجام آن نشده اید. در این موقعیت ها نه تنها باعث شده اید که قوانین وضع شده نادیده گرفته و بی اهمیت دیده شود، بلکه سبب شده اید که صفات ناپسندیده مثل بی مسئولیتی و دروغگویی در فرزندان شما تقویت شود.
موضوع دیگری که باید به آن پرداخته شود اختلافات میان خود مادر و پدر ها است. هنگامی که خود مادر و پدر در مورد مسئله ای مربوط به فرزندشان است دچار اختلاف می شوند، نه تنها سبب سردرگمی فرزندشان می شوند، بلکه زمینه ایی را هم برای سوء استفاده از این مشاجره برای فرزند خود فراهم می کنند.
این اتفاق عواقبی را به دنبال دارد که عبارتند از:
- بچه ها یاد می گیرند که از یکی از والدین بر علیه دیگری استفاده کنند.
- حرف مامان و بابا ارزش خود را از دست می دهد و بچه ها دیگر برای حرف هیچکدوم ارزشی قائل نمی شوند.
- یکی از والدین نزد بچه ها تبدیل به فرشته و دیگری شیطان می شود.
اگر در مورد نحوه تربیت فرزندان خود اختلاف نظر دارید بهتر است جلوی خود نوجوان ابراز نشود و در برابر آنها موضع واحدی داشته باشید. هرچند تنها موضع یکسان و متحدی در برابر رفتار نوجوان خود داشتند کافی نیست، بلکه ادامه دادن به این شرایط نیز ضروری است.
به احتمال خیلی زیاد پیش آمده یا خواهد آمد که نوجوانان رفتار اشتباهی را چندبار تکرار کنند. در صورتی شما مادر و پدر ها ثبات در رفتار خود در برابر اشتباه فرزندانتان نداشته باشید، باعث می شوید فرزندان در درستی و غلطی رفتارشان دچار سردرگمی شوند که این امر سبب آزار آنها خواهد شد. همیشه به یاد داشته باشید ثبات رفتار و تصمیم گیری در مادر و پدر ها باعث ثبات در تعاملات خانواده و رفتار فرزندان می شود و همچنین باعث کاهش اختلافات در خانواده می شود.
نگارنده : زینب پندار، دانشجوی دکترای مشاوره