یکی از مهم ترین و پر قدرت ترین قوانین خلقت این است که باور به موفقیت داشته باشیم تا آن را به دست آوریم. قانونی که هم علم روان شناسی و هم مذهب آن را قبول دارد. به عبارتی ایستار فکری خود را از منفی ( شک و تردید ) به مثبت ( ایمان و باور ) تغییر دادن است. یاد بگیریم به جای شک کردن، باور کنیم. با این کار، هر عملی را وارد سرزمین شدنی ها می کنید.
البته منظور این نیست که شما الزاماً با اعتقاد داشتن به هر چه بخواهید یا در فکر آن باشید خواهید رسید؛ زیرا امکان دارد آن کار به صلاح شما نباشد. وقتی به خدا توکل و اعتماد می کنید او شما را به جهتی سوق می دهد که از ادامۀ راه هایی که به زیان شماست یا مشیت الهی بر آن قرار ندارد، اجتناب کنید.
اما مطمئن باشید اگر باور به موفقیت داشتن را بیاموزید کارهایی که تاکنون غیرممکن به نظر می رسید، اکنون وارد جهان ممکن ها می شود. هر اقدام بزرگی در نهایت عملی می گردد.
ایمان و باور عامل موفقیت:
ویلیام جیمز روان شناس مشهور معتقد است: ” ایمان و باور به موفقیت، در ابتدای هر مسئولیت دشواری، تنها عاملی است که موفقیت نهایی مان را تضمین می کند “. وقتی انتظار بهترین پیشامد را داریم، در واقع نیرویی مغناطیسی از مغزمان خارج می شود که بر اساس قانون جاذبه بهترین ها را جذب می کند.
اگر انتظار بدترین پیشامد را داشته باشیم از مغز قدرت دافعه ای رها می کنیم که سبب می شود بهترین ها از ما بگریزد. حیرت انگیز است؛ چگونه داشتن باور به موفقیت نیروهایی را به کار می اندازد که بهترین ها تحقق یابد. زمانی که ایستار فکری خود را تغییر دهید و باور به رسیدن به آن چیز داشته باشید؛ به جای شک به یقین می رسید و به جای بدترین، انتظار موفقیت را دارید در نتیجه به آنچه می خواهید می رسید.
کسانی که تاکنون این روش را نیازموده و به قدرت معجزه آسای درست اندیشی پی نبرده اند، ممکن است به این گفته ها شک کنند. اگر انتظار حوادث خوشی را داشته باشید، همان طور برایتان پیش می آید. زیرا وقتی شک به یقین تبدیل می شود، شخص می تواند از همۀ نیرو و توان خود برای حل مشکلی که دارد، کمک بگیرد.
اگر به صورت کل و واحدی با مسئله ای برخورد کنید آن مشکل، که خود نمونه و نشان دهندۀ عدم یکپارچگی است، به تدریج محو و ناپدید خواهد شد. اگر همۀ قوا و انرژی خود را، چه فیزیکی، چه عاطفی و چه معنوی با هم صرف کار یا مسئله ای سازید، تمرکز این قوا، نیرو و توانی ایجاد می کند که مقاومت ناپذیر است.
دلیل نرسیدن به آرزوها:
باور به موفقیت داشتن، یعنی با تمام وجود خود را صرف رسیدن، به هدفی کردن. علت اینکه افراد در زندگی با شکست مواجه می شوند، عدم لیاقت و کارایی آنها نیست؛ بلکه برای آن است که با جان و دل خود را وقف هدف شان نمی سازند. آنها با تمام وجود انتظار موفقیت را ندارند. به کاری که می کنند ایمان ندارند و خود را آن طور باید و شاید وقف آن نمی سازند. اگر کسی با تمام وجود خود را وقف کاری نکند، نتایج مطلوب بدست نخواهد آورد.
باور به موفقیت داشتن، رمز و کلید موفقیت در زندگی و راز رسیدن به خواسته های قلبی است. چراکه در این حالت خود را به طور کامل وقف رسیدن به هدف می کنید. به عبارت دیگر هر چه مایه دارید صرف کاری کنید که اکنون در دست دارید. هر ذره از وجود خود را در اختیار هدفتان قرار دهید و چیزی مزد خود نگاه ندارید.
زندگی نمی تواند از کسی که همۀ توان ونیروی خود را در اختیار او می گذارد، چیزی را دریغ ورزد. متاسفانه تعداد بی شماری از مردم این کار را نمی کنند، و این دلیل مصیبت بار شکست، یا اگر نخواهیم عنوان شکست به آن بدهیم، به نیمه موفقیت رسیدن است. امرسون می گوید: ” مواظب باش چه آرزویی در دل می پرورانی، چون سرانجام آن را به دست خواهی آورد “.
حرف آخر:
همیشه به یاد داشته باشید که قلب مظهر فعالیت خلاق است. قلبت را از انگیزۀ چیزی که می خواهی به آن برسی یا بشوی لبریز کن. آن چنان جذب کارت شو و روی آن تمرکز کن که هیچ جواب منفی و سربالایی را نپذیری. در این صورت همۀ وجود تو قلبت را دنبال می کند. باقلبت با مانع برخورد کن، بدین معنی که ایمان را پشتوانۀ هدفت کن، موانع را با عشقی که به هدفت دارید پشت سر بگذار و با قدرت تخیل بر موانع چیره شو.
همیشه باور به موفقیت داشته باش. مطمئن باش به آرزو و خواستۀ خود می رسی. آنچه در قلب توست، چه خوب، چه بد، چه قوی، چه ضعیف در نهایت به خودت برمی گردد.
نگارنده: زینب پندار، دانشجوی دکترای مشاوره تخصصی