مشاوره فردی و روان درمانی

وقتی شادی شما با اضطراب یا غم تیره می شود

غم و شادی

در اینجا آمده است که چگونه انواع خاصی از آسیب های دوران کودکی می تواند باعث بی لذتی بزرگسالان شود.

نکات کلیدی
بی لذتی در بزرگسالان می تواند نتیجه انواع خاصی از آسیب های دوران کودکی باشد.
والدینی که به دلیل فقدان توانایی همدلی به خطر می افتند، اغلب برای شادی و شادی با فرزندان خود رقابت می کنند.
رقابت باعث می شود شادی فرزندشان را تحقیر کنند یا آن را خراب کنند.
پس گرفتن توانایی تجربه لذت بخش مهمی از بهبودی از آسیب های مکرر دوران کودکی است.

قرار گرفتن مکرر در معرض انواع خاصی از آسیب های دوران کودکی می تواند منجر به ناتوانی در تجربه لذت  در بزرگسالی شود. این امر زمانی نشان می‌دهد که این بزرگسالان شرایطی را ایجاد می‌کنند که باید آنها را خوشحال کند و سپس همزمان اضطراب یا غمگینی را تجربه می‌کنند. این باعث از دست دادن جزئی یا کامل توانایی تجربه شادی یا شادی هنگام اتفاقات خوب می شود. بهبودی از این نوع آسیب های دوران کودکی مستلزم پس گرفتن توانایی لذت بردن از مواهب و موفقیت هایی است که زندگی ارائه می دهد.

وقتی فرزندشان شادی را تجربه می کند، والدین سالم شادی را به شکلی جانشین تجربه می کنند. با فرزندشان همدلی می کنند. وقتی فرزندشان موفقیت را جشن می گیرد والدین سالم احساس موفقیت می کنند. در بزرگسالی، این کودکان به دنبال هر چیزی هستند که آنها را خوشحال می کند و سپس از لذت انجام تلاش خود لذت می برند.

والدین ناسالم، مانند آنهایی که دارای اختلالات شخصیتی مرزی، خودشیفته یا سایر اختلالات شخصیتی هستند، همدلی ضعیفی دارند یا اصلاً همدلی ندارند. این امر مانع از آن می شود که شادی و شادی فرزندانشان را به صورت نایب تجربه کنند. در نتیجه اغلب نسبت به شادی و شادی فرزندشان حسادت می کنند و با کودک رقابت می کنند.

از آنجایی که والدین قدرت بیشتری در این رابطه دارند، تقریباً همیشه برنده می شوند. وقتی این کار به طور مداوم در تمام دوران کودکی برای کودک انجام شود، کودک انتظار دارد که شادی از او سلب شود. این خیلی سریع بیشتر یا همه تجربیات شادی و شادی آنها را تیره می کند. در اینجا چند نمونه معمولی آورده شده است.

تحقیر کردن منبع شادی کودک

این زمانی اتفاق می افتد که والدین اظهاراتی می کنند یا اقداماتی را انجام می دهند تا از اهمیت رویدادی که باعث خوشحالی کودک می شود بکاهند. یک مثال این است که والدینی در جشن فارغ‌التحصیلی فرزندشان از مدرسه، اجرا، بازی با توپ، رسیتال یا انواع دیگر دستاوردها شرکت نمی‌کنند. اگر والدین در فرآیند دفاع از تصمیم خود برای شرکت نکردن، رویداد کودک را بی اهمیت جلوه دهند، این امر حتی بدتر می شود.

گفتگوی زیر یک تصویر است. پگاه  انتظار داشت که پدرش در مسابقه قهرمانی فوتبال دبیرستان که در آن او به عنوان دروازه‌بان شروع کرد، شرکت کند. کسب مقام اول برای او یک موفقیت فوق العاده بود و هفته ها در مورد آن هیجان زده بود.

او در میان جمعیت به دنبال پدرش می‌گشت و با پیشرفت بازی بیشتر غمگین و مضطرب می‌شد. او او را ندید، اما وقتی از بازی برگشت او در خانه بود.

 

امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *