عزت نفس جزء آن دسته از مفاهیمی است که وقتی در ذهن مرور می شود مجموعه ای از کلمات مثبت را تداعی می کند. مانند: احترام، حرمت، سربلندی و … . اما خود این مفهوم جزء آن دسته از مفاهیم است که به سختی می توان تعریف دقیقی از آن ارائه داد بدون اینکه با مفاهیم دیگر قلمرو مشترکی نداشته باشد. جالب است مفهومی که بر سر اهمیت آن در زندگی فردی و اجتماعی اتفاق نظر وجود دارد اما برای تعریف آن خیر.
عزت نفس در تمامی رفتارها و برداشتهای ذهنی ما تأثیر گذار است در واقع جزء بنیادی ترین توانمندی های روانشناختی است که لازمه ی ساختار شخصیتی هر فرد است. عزت نفس به ما می گوید که با مشکلات زندگی چگونه مواجه شویم، شکست ها را چگونه تجربه کنیم، شادمانی را چگونه در زندگی خود تعریف کنیم و همچنین روابط شغلی و اجتماعی و عاطفی ما را تحت تأثیر خودش قرار می دهد.
تعریف عزت نفس:
در واقع اگر بخواهیم به تعریف عزت نفس بپردازیم باید بگوییم عزت نفس، ارزش و احترام و اهمیتی است که فرد برای خودش به عنوان یک انسان قائل است؛ فارغ از تمام نقاط ضعف و قوت و شکست ها و کمبود ها و رفتارهای اشتباه. و در کل اینکه فرد خودش را شایسته احترام بداند.
اهمیت عزت نفس در شکل گیری شخصیت:
وقتی فردی دارای عزت نفس بالایی باشد و خودش را ارزشمند و شایسته احترام بداند. مجموعه ای از ویژگی های اخلاقی مثبت را جذب ساختار شخصیتی خودش می کند تا این ذهنیتی که درباره خودش دارد در واقعیت نیز شکل بگیرد. در واقع عزت نفس کلید شکل گیری یک شخصیت سالم است. در این حالت فرد کمبود ها و نقاط ضعف خودش را می پذیرد چون می داند که این نقاط ضعف قرار نیست خللی در شخصیت وی و ارزشمندی او ایجاد کند، پس به دنبال بر طرف کردن آنهاست تا بتواند به وجود خودش فعلیت ببخشد.
برعکس فردی که عزت نفس پایینی دارد یعنی خودش را ارزشمند و قابل احترام و دوست داشته شدن نمی داند در نتیجه هیچ هدفی در زندگی برای خودش در نظر نمی گیرد زیرا خودش را شایسته یک زندگی خوب نمی داند.
عزت نفس احساسی است که از درون انسان سرچشمه میگیرد و دنیای بیرون او را می سازد. احساس ارزشمندی پایین می تواند تضمین کننده شکست های زندگی فرد باشد زیرا که او توانمندی های خودش را نمی بیند تا بخواهد از آنها استفاده کند. این افراد همیشه احساس شکست و افسسردگی می کنند و از طرفی فردی که برای خودش به عنوان یک انسان ارزش و احترام قائل نباشد برای دیگران هم این ارزش و احترام را قائل نیست پس یکی از ویژگی های افراد هنجار شکن می تواند همین باشد.
بسیاری از والدین در نوجوانی نگران روابط اجتماعی فرزندشان هستند و نگران این موضوع هستند که این روابط فرزندشان را به بیراهه بکشاند. اما کودکی که دارای احساس ارزشمندی بالایی است خودش را وارد هر مسیری نمی کند. و در واقع رفتار ها و گفتارهایی از او سرمی زند که شایسته وجود ارزشمند اوست.
اگر به سلسله مراتب نیاز های مزلو نگاهی بیاندازیم نیاز به احترام و خودشکوفایی دو مرتبه نهایی هرم نیازها است. آیا فردی که دارای کمبود احساس ارزشمندی است این نیاز در او بروز می کند؟ آیا فردی که خودش را پست و بی ارزش می داند نیاز به خودشکوفایی در او رشد می کند؟ مسلماً خیر و در نتیجه این فرد هیچ پیشرفتی در زندگی خود نخواهد کرد.
حالا که به اهمیت این مفهوم پی بردیم این سوال مهم در ذهن ایجاد می شود که:
چگونه عزت نفس را در کودکان ایجاد کنیم؟
تحقیقات نشان داده است که بسیاری از رفتارهای مخرب کودکان مانند بزهکاری، مصرف سیگار، افت تحصیلی، پرخاشگری و … ناشی از پایین بودن عزت نفس است. حتی بررسی در افراد معتاد نشان داده است که بعد از ترک اعتیاد میزان احساس ارزشمندی آنها به طور چشمگیری افزایش یافته است زیرا دیگر آنها خودشان را انسان هایی ارزشمند می پندارند.
حالا چگونه این احساس را در کودکان ایجاد کنیم؟
- اول اینکه مهربان بودن با کودک و محبت به او در سطحی عمیق این پیام را به او می دهد که او دوست داشتنی است. و یاد میگیرد که او نیز خودش را دوست داشته باشد.
- دوم توجه کردن به حالات و احساسات کودک نشان دهنده این است که او فردی با اهمیت در زندگی شماست. به نظرات فرزندتان توجه کنید به گونه ای که در رفتارهای شما هم این توجه به چشم بخورد و او نیز یاد میگیرد که انسان مهم و با اهمیتی است و می تواند با نظرات و تصمیماتش انسان تأثیرگذاری باشد.
- سوم اینکه به او احترام بگذارید و با او رفتار محترمانه ای داشته باشید حتی هنگام صدا زدن او. اینگونه او نیز یک هویت قابل احترام برای خودش در نظر میگیرد و رفتار وی با دیگران نیز همین گونه خواهد بود.
- چهارم اینکه بیش از اندازه کودکتان را حمایت نکنید آنقدر که او احساس کند هیچ کاری را نمی تواند به تنهایی انجام دهد و آنقدر ضعیف است که به وجود شما تا آخر عمر وابسته است این گونه قدرت تصمیم گیری را از کودکتان میگیرید.
- پنجم و بسیار مهم اینکه به هیچ وجه فرزندتان را با دیگران مقایسه نکنید زیرا در این صورت این پیام را به او می دهید که فلانی خوب است و تو بد، فلانی باهوش است و تو نه و… و همین موضوع باعث از بین رفتن باور کودک شما به خودش می شود.
و در آخر
تمام رفتار و اعمال شما باید به گونه باشد که برای فرزندتان به عنوان یک عضو از خانواده ارزش و اهمیت قائل هستید. نه آنقدر به او توجه و محبت کنید که گویی تنها فرد مهم زندگی شماست و نه آنقدر او را نادیده بگیرید که گویی در زندگی شما وجود ندارد. اینجاست که مهارت های فرزندپروری و یادگیری این مهارتها اهمیتی دوچندان می یابد.
نویسنده: آمنه کشاورز، کارشناس ارشد مشاوره