اختلال شخصیت ضداجتماعی همان گونه که از نام آن بر می آید اختلالی است که در آن فرد نمی تواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهای مخربش که به جامعه و اعضای آن آسیب می رساند، احساس گناه و اضطراب ندارد. نکته ای که در تعریف این نوع اختلال باید به آن توجه شود این است که اختلال شخصیت ضد اجتماعی با بزهکاری متفاوت است. بزهکاری بروز رفتارهایی است که هنجار شکنی محسوب می شود اما بزهکارها نیز به اصولی پایبند هستند و به قوانین جامعه و حقوق دیگران واقف هستند؛ در واقع بزهکاری یک اختلال رفتاری است نه شخصیت.
علائم و نشانه های اختلال شخصیت ضداجتماعی:
برای این اختلال نیز مانند اختلال شخصیت نمایشی طیف گسترده ای از نشانه ها را می توان نام برد که در کل زیر مجموعه چهار نشانه قرار می گیرند. که مرکزیت همه آنها لذت بردن از آزار دیگران و زیر پا گذاشتن قوانین جامعه است. در واقع برای این افراد مفاهیمی مانند جامعه، اجتماع، نقش های اجتماعی و قوانین و مقررات به شکل آشفته ای معنی شده و شکل گرفته است. پس بار دیگر عنوان می کنیم که اختلال شخصیت ضداجتماعی را با چهار نشانه می توان شناخت خودمحوری، فقدان وجدان، رفتار تکانشی و جاذبه سطحی.
تمام اشتغال ذهنی این افراد معطوف به خود و مسائل مربوط به خود است و کوچکترین حساسیتی نسبت به نیاز های دیگران در آنها دیده نمی شود. آنها خود را جدای از دیگران می پندارند و دنیا را جنگلی در نظر می گیرند که باید خورد تا خورده نشد. آنها تنها خود را دلسوز خود می دانند و بقیه را دشمن. همچنین این افراد هیچ احساس گناهی دربرابر دیگران و به خصوص کسانی که به آنها آسیب زده اند ندارند، حتی به کارهای خود افتخار هم می کنند. آنها برای رسیدن به خواسته های خودشان از هر خط قرمزی می گذرند زیرا خط قرمز ها در آنها با توجه به نیاز های خودشان تعریف شده است. گویی این افرا هیچ درکی از مفهوم وجدان در ذهن خود ندارند.
یک ویژگی دیگر آنها این است که به شدت تکانشی عمل می کنند بدون اینکه برای رفتارهای خود برنامه ریزی داشته باشند یا بخواهند به عواقب کار خود بیندیشند. هوشمندی آنها در تشخیص نقاط ضعف دیگران و سوء استفاده از آن ها باعث شده آنها ظاهرا افراد جذابی به نظر برسند البته از نزدیک به شدت خطرناک هستند. و بتوانند با استفاده از این جذابیت فریبنده ای که ایجاد کرده اند دیگران را بخاطر کارهایی که انجام می دهند متقاعد کنند.
یکی از سنبل های شخصیت ضد اجتماعی در سینمای جهان که از جذابیت خاصی در بین هواداران برخوردار است شخصیت جوکر است که در فیلم های متعددی از این شخصیت الهام گرفته شده و بسیار به آن پرداخته شده است. به احتمال قریب به یقین کریستوفر نولان اولین کارگردانی بود که این شخصیت را وارد سینمای هالیوود کرد و در سه گانه بتمن به آن پرداخت. که این شخصیت در کنار خطرناک بودن بسیار جذاب نیز می باشد.
علل و عوامل:
از آنجایی که شخصیت ترکیب پیچیده ای از صفات و عوامل مختلف ژنتیکی و محیطی است، نمی توان برای پدیده هایی که مربوط به شخصیت است نیز علت واحدی ذکر کرد. اختلال شخصیت ضداجتماعی نیز جزء آن دسته از اختلالات است که علت مشخصی نمی توان برای آن یافت اما عواملی وجود دارد که در کودکی ممکن است زمینه را برای مبتلا شدن فرد به این اختلال فراهم کند.مانند:
• آمادگی ژنتیکی که هنوز چگونگی و جزئیات آن مشخص نیست.
• رشد و پرورش کودک در خانواده ای که یکی از والدین به اختلال شخصیت مبتلاء است.
• پرورش یافتن در محیطی که خشونت فیزیکی و پرخاشگری در آن زیاد است.
• مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی قرار گرفتن در کودکی و مشاهده کردن این گونه آزار ها که توسط دیگران انجام می شود.
• اختلال های رفتاری در کودکی که ممکن است زمینه را برای اختلال شخصیت ضداجتماعی و یا بزهکاری در آینده فراهم کند مانند بزهکاری و بیش فعالی. طبق بررسی هایی که روانشناسان انجام داده اند درصد بالایی از کسانی که دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا بزهکاری تشخیص داده شده اند در کودکی به اختلال سلوک و یا بی اعتنایی مقابله ای مبتلا بودند که مورد درمان و رسیدگی قرار نگرفته است. و بسیاری از عوامل دیگر…
درمان:
این اختلال درمان مشکل و طولانی مدتی دارد و صبر و پیگیری زیادی را می طلبد و به شدت به فرد دارای اختلال و میزان همکاری و همراهی او وابسته است.
روان درمانی یکی از درمان های مؤثر می باشد که در آن مدیریت خشم و مدیریت هیجان ها آموزش داده می شود و رواندرمانگر به درمان سایر مشکلات فرد مانند اعتیاد، و یا افسردگی می پردازد. البته اگر فرد خواهان درمان نباشد این روش درمانی به هیچ وجه مؤثر نمی باشد. داروی مشخصی نیز برای درمان این اختلال تایید نشده است. و معمولاً داروهایی برای این افراد تجویز می شود که برای مشکلاتی مانند پرخاشگری تجویز می شود.
پیشگیری:
یکی از بهترین راه های پیشگیری از اختلال شخصيت ضداجتماعي به وجود آوردن محیطی امن برای رشد و پرورش کودک در خانواده است. والدین باید خودشان دارای سلامت روان بوده و شیوه درست فرزند پروری را آموزش بببینند تا بتوانند فرزندشان را مطابق با شیوه های استاندارد تربیتی پرورش دهند و یا حداقل از این استاندارد ها فاصله نگیرند. کودک باید طعم محبت و احترام و دوست داشته شدن بدون قید و شرط را بچشد تا این مفاهیم در ذهنش شکل بگیرد و بتواند آن را به عنوان یک حق برای دیگران در نظر بگیرد.
نویسنده: آمنه کشاورز، کارشناس ارشد مشاوره